بسیارکشت ؛ فراوان کشت. پرحاصل. سرزمینی که در آن کشت و ورز فراوان کنند : رامن ، شهرکیست کم مردم و بسیارکشت. ( حدود العالم ) . لیشتر، شهرکیست با هوای درست و بسیارکشت و از وی بندق خیزد. ( حدود العالم ) . اوهر، شهرکیست بر کوه نهاده و با آبهای بسیار، جایی بسیارکشت و مردمانی آهسته. ( حدود العالم ) .