بسیار دورافتادن ؛ فکر دور از کار و طلب متعذر کردن. ( آنندراج ) :
کرده ام روی چو خورشید ترا نسبت به ماه
مه کجا رویت کجا بسیار دور افتاده ام.
سلطان ابراهیم ( از آنندراج ) .
فکر سامان دارم و از یار دور افتاده ام
من کجا سامان کجا بسیار دور افتاده ام.
غیوری رازی ( از آنندراج ) .
کرده ام روی چو خورشید ترا نسبت به ماه
مه کجا رویت کجا بسیار دور افتاده ام.
سلطان ابراهیم ( از آنندراج ) .
فکر سامان دارم و از یار دور افتاده ام
من کجا سامان کجا بسیار دور افتاده ام.
غیوری رازی ( از آنندراج ) .