بسوئه

لغت نامه دهخدا

بسوئه. [ ب ُ ءِ ] ( اِخ ) ژاک بنین . کشیش ، فیلسوف ، نویسنده و خطیب مذهبی فرانسوی متولد به دیژن ( 1627 - 1704م. ). وی در سال 1660م. زمان لوئی چهاردهم از زادگاه خویش به پاریس آمد.و مواعظ مذهبی بسیاری درباره مرگ و عزت نفس کم نظیرفقرا و خطابه های سوگواری در مرگ و در مراسم تشییع جنازه بزرگانی چون هانریت دوفرانس ، ملکه انگلستان ، دوشس اورلئان ، شاهزاده کنده ، میشل لوتولیه ، آن دوگونتزاگ در حضور رجال و اعیان دولت کلیسا ایراد کردکه هر یک از آنها شاهکارهای فن سخنوریست. فروغی چندقسمت از این خطابه ها را در آیین سخنوری به فارسی درآورده است. فضل و تقوی و استادی وی در سخنوری سبب شدکه لوئی چهاردهم وی را برای تعلیم و تربیت ولیعهد خود برگزیند. وی بترتیب اسقف شهر کوندوم و در 1681 م. اسقف شهر «مو » گردید و عنوان خود «نابغه مو» را از آنجا بدست آورد. وی با انتقاد از پرتستانها و مبارزه با فنلن سیاست مذهبی لوئی چهاردهم را در دست گرفت. رجوع به آیین سخنوری محمدعلی فروغی چ 1318 هَ. ش. ج 2 ص 114 به بعد شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس