بسه. [ ب َ س َ ] ( اِ ) بسک. گیاهی است. که آن را اکلیل الملک خوانند. ( برهان ) ( آنندراج ) ( مؤید الفضلاء ). همان بس است. ( شرفنامه ٔمنیری ). اکلیل الملک. ( ناظم الاطباء ). گیاهی است که آن را بسک خوانند و به عربی اکلیل الملک گویند. ( سروری )( از فرهنگ نظام ). و رجوع به بسک و شعوری ج 1 شود.
فرهنگ فارسی
( اسم ) اکلیل الملک یکی بس ٠
فرهنگ عمید
= اکلیل الملک
گویش مازنی
/bosse/ درمقام توهین و تحقیر، پاره شو(که کاربرد آن محدود بوده و جنبه ی کنایی دارد) & کنایه از خستگی بیش از حد - پاره شد