بسند کار

لغت نامه دهخدا

بسندکار. [ ب َ س َ ] ( ص مرکب ) راضی و خشنود.( ناظم الاطباء ). قانع. صبور. خرسند به بهره خویش. ( یادداشت مؤلف ). || کافی. ( مهذب الاسماء ).

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱- قانع . ۲- راضی شدهخشنود شده.

پیشنهاد کاربران

بپرس