بسنت

لغت نامه دهخدا

بسنت. [ ] ( اِ ) بهار هندوستان که از تحویل حمل بر برج دلو شروع میشود و هندوها و بعضی از مسلمانان شمال هند در آن روز عید میگیرند. ( فرهنگ نظام ). در تداول نجوم هندیان ، استوای ربیعی یعنی اعتدال فی اسد اس السنة. رجوع به ماللهند چ 1925 م. لیپزیک ص 107 س 3، ص 180 س 16، ص 288 س 6، ص 302 س 17، ص 307 س 2 و 13 شود :
تذرو بال فشان گردد از غبار بسنت
رود بهار بگرد از گل بهار بسنت.
صائب ( از فرهنگ نظام ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) بهار هندوستان که از تحویل آفتاب به برج دلو شروع میشود و هندوها و بعضی از مسلمانان شمال هند در آن روز عید میگیرند. توضیح این کلمه در زبان فارسی نیست . بعضی از شعرای فارسی که بهند رفتهاند در اشعار خود آنرا بکار برده اند .
بهار هندوستان که از تحویل حمل به برج دلو شورع می شود و هندوها و بعضی از مسلمانان شمال هند در آن روز عید میگیرند٠ در تداول نجوم هندیان استوای ربیعی یعنی اعتدال فی اسداس السنه ٠

پیشنهاد کاربران

بپرس