بسمل شدن. [ ب ِ م ِ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) ذبح شدن. کشته شدن : بسمل خنجر اخلاص شو ار میخواهی که بتیغ ملک الموت نگردی مردار.مولانا قطب عتیقی.