بسمل دامغانی ش

لغت نامه دهخدا

بسمل دامغانی شیرازی. [ ب ِ م ِ ل ِ ی ِ ] ( اِخ ) حاج محمدتقی پسر حاج مؤمن دامغانی پدرش به تحصیل علم فقه پرداخت و مردی صالح بود و سه حج گزارد در بازگشت به شیراز فوت شد. حاج محمدتقی موطنش به شیراز بود و در آنجا به تحصیل پرداخت و زمانی با میرزاهادی معاشر بود و پس از عزل وی به اصفهان آمد و بخدمت میرزا علی رضا شیخ الاسلام درآمد و بتحریر مراسلات و مکاتبات پرداخت و شعر میسرود و بسمل تخلص میکرد و در سرودن قطعه استاد بود. گویند: برای بزازی نکاح نامه ای نوشت و او در پرداخت اجرت تحریر تغافُل کرد بسمل این قطعه بدو فرستاد:
ای باد سوی فلان بزاز
بگذر دمی از نیابت من
برگو که چو عقد زوجه بستی
منصور شدی بنصرت من
قطع نظر از اجور استاد
بردی ز میانه اجرت من
ترکیب نکاح نامه چون بود
از کاغذ تو و صنعت من
در امر زفاف نیز باید
راضی باشی بشرکت من.
( از تذکره نصرآبادی ص 354 ).
و رجوع به صبح گلشن و الذریعه ج 9 ص 137. و قاموس الاعلام ترکی ج 2 شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس