بسلیقن

لغت نامه دهخدا

بسلیقن. [ ب َ ق ُ ] ( معرب ، اِ ) بسلیقون. معرب یونانی باسلی کن ، ریحان. ( فرهنگ فارسی معین ).

پیشنهاد کاربران

بپرس