بسق
لغت نامه دهخدا
بسق. [ ب َ ] ( ترکی ، اِ ) سان. ( مؤید الفضلاء ).
فرهنگ فارسی
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] تکرار در قرآن: ۱(بار)
ارتفاع. در اقرب گفته: ، نخلهای بلند که میوه آن روی هم چیده است.
ارتفاع. در اقرب گفته: ، نخلهای بلند که میوه آن روی هم چیده است.
wikialkb: ریشه_بسق
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید