بسط یافتن


معنی انگلیسی:
balloon, expand

مترادف ها

expand (فعل)
منبسط کردن، پهن کردن، توسعه دادن، بسط دادن، منبسط شدن، بسط یافتن، به تفصیل شرح دادن

hold out (فعل)
حاکی بودن از، بسط یافتن

overspread (فعل)
بسط یافتن، پهن شدن، روی چیزی گستردن

فارسی به عربی

توسع

پیشنهاد کاربران

بپرس