بسحاق اطعمه

لغت نامه دهخدا

بسحاق اطعمه. [ ب ُ حا ق ِ اَ ع ِ م َ ] ( اِخ ) ابواسحاق شیرازی ، حلاج. نام شاعریست که در اشعارش همه بیان طعامها باشد. ( غیاث ) ( آنندراج ). جمال الدین ابواسحاق شیرازی. ( از الذریعه ج 9 ). شیخ احمد. ( از فرهنگ سخنوران ) معروف به حلاج از مردم شیراز و از شعرای عصر تیموریست. براون وی را متوفی بسال 814 هَ. ق. می داند و صاحب الذریعه بتردید تاریخ مرگ وی را 814 تا 830 هَ. ق. آورده است. از شعرای عصر تیموری و بخصوص اسکندربن عمر شیخ نوه امیرتیمور بوده است. خدمت شاه نعمةاﷲ کرمانی را درک کرده و به وی ارادت ورزیده است. کاتبی نیشابوری وی را ستوده و شاه داعی اﷲ شیرازی ویرا رثا گفته او بسیاری از ابیات غزلهای حافظ را بتضمین درشعرخود آورده است گورش در تکیه چهل تنان شیراز باشد. نسخه خطی دیوانش مورخ 855 هَ. ق. در کتابخانه محمد نخجوانی موجود است. دیوانش دو بار به چاپ رسیده است : چاپ نخستین آن در استانبول بسال 1303 هَ. ق. در چاپخانه ابوالضیا در 184 صفحه و چاپ دوم آن در شیراز بوسیله کتابفروشی معرفت در 210 صفحه. رجوع به الذریعه ج 9، مقدمه چاپ دوم دیوان ، فرهنگ سخنوران ، هفت اقلیم ، تذکره دولتشاه سمرقندی ، آتشکده آذر مجمعالفصحا ج 2، ریاض العارفین ، تذکره حسینی ، صبح گلشن ، طرائق الحقایق ، فارسنامه ناصری ، شکرستان پارسی ، نسخه خطی کتابخانه جعفر سلطان القرائی ، اسماءالمؤلفین و آثارالمصنفین ، مرآةالفصاحه ، تاریخ ادبیات ایران براون ترجمه علی پاشا صالح و علی اصغر حکمت ، ریحانة الادب ، مرآةالخیال ، آثار عجم ، ریاض الجنه ، قاموس الاعلام ترکی نتایج الافکار، تاریخ ادبیات فارسی اته چ شفق ، شعوری ج 1 ورق 312، شدالازار ص 1، 11، فیه مافیه ، تاریخ عصرحافظ و اطعمه در همین لغت نامه ، و ناظم الاطباء شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس