بستم

لغت نامه دهخدا

بستم. [ ب ِ ت ُ ] ( ص ، ق ) ترجمه عشرین است. ( آنندراج ).بیستم. ( ناظم الاطباء ). عدد ترتیبی در مرحله بیست.

بستم. [ ب َ ت َ ] ( اِخ ) یکی از دهات کجور مازندران است. رجوع به سفرنامه مازندران و استرآباد رابینو متن انگلیسی ص 109 شود. و در ترجمه آن ص 148 بند «ل » به «بسطام » ترجمه شده است.

فرهنگ فارسی

بیستم در مرحل. بیست .

پیشنهاد کاربران

بپرس