بستری کردن


معنی انگلیسی:
confine

فرهنگ فارسی

( مصدر ) مریض را خواباندنخواباندن بیمار در بیمارستان .

مترادف ها

confine (فعل)
محدود کردن، منحصر کردن، بستری کردن

hospitalize (فعل)
بستری کردن، در بیمارستان

فارسی به عربی

ادخل المستشفی

پیشنهاد کاربران

بپرس