دیکشنری
مترجم
بپرس
بستری شدن
مترادف بستری شدن
: بستری گشتن، بیمار شدن، مریض شدن، ناخوش گردیدن
معنی انگلیسی
:
to be confined to bed
دنبال کنید
فرهنگ فارسی
( مصدر ) مریض شدن و در رختخواب ماندن از شدت بیماری و درد بستری گشتن بستری گردیدن .
پیشنهاد کاربران
hospitalize
بستری شدن در بیمارستان یا مرکز درمانی
lie up
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها