[ویکی فقه] بُستان اَفروز، نامی مهجور برای گیاهانی زینتی از خانواده تاج خروسیان، که انواعی از آن ها امروزه در
ایران به گل تاج خروس معروف اند. و در قدیم، استفاده دارویی از آن می شده است و قدیمترین وصفی که در منابع دوره اسلامی از آن شده است همان عصاره این گیاه پادزهر اَقونیطُن یا همان خانِق النَّمِر است.
بُستان اَفروز، نامی مهجور برای گیاهانی زینتی (و در قدیم، دارویی) از جنسِ آمارانتوس، کِلُزیا/سِلُزیا و غیره (خانواده تاج خروسیان)، که انواعی از آن ها امروزه در ایران بیش تر به «(گُلِ) تاج خروس» معروف اند.
← انواع بستان افروز
قدیمترین وصفی که در منابع دوره اسلامی برای عصاره این گیاه پادزهر اَقونیطُن یا همان خانِق النَّمِر است. (گل تاج خروس به نظر نگارنده رسیده از آنِ ابن جُلجُل، پزشک قُرطُبی (قرن چهارم) است (با نامِ بُستان اَبروز به نقل ابن بیطار در کتاب الجامع لمفردات الادویة و الاغذیة ): «گیاهی است به بلندیِ بیش از یک ذراع، دارای ساقه های بلند و برگ هایی مانند برگ خیار. در بالای ساقه های آن، وَشایع ی (گل های مرکّبی) ارغوانی و خوش منظر ولی بی بو هست.
کشف بستان افروز در اندلس
«نخستین کسی که این گیاه دارویی را در
اندلس شناخت یونسِ حَرّانی بود (وی در عهد
محمد بن عبدالرحمن (۲۳۸ـ۲۷۳) از
بین النهرین به اندلس رفت)
وصف ابن جلجل، با معیارهای کنونیِ گیاه شناسی، مُبهم است؛ لذا نمی توان قطعاً گفت که منظورِ او همان گیاه گلی است که امروزه «تاج خروس» نام دارد. در چند منبع قدیم فارسی نیز ذکری از بستان افروز رفته است.رشیدالدین فضل الله (متوفی ۷۱۸) در «ذکر گُلِ مَنثور (گل شب بو) و
مرز نجوش و بستان افروز و امثال آن» می گوید که «اکثر آن (مرجع ضمیر در متن چاپیِ حاضر مشخّص نیست) در ولایت گرمسیر می باشد و در بغداد زرع کنند و آن سفیر و بنفش و ارغوانی باشد و در
پاییز و
تابستان گُل دهد و آن را (بستان افروز را) زیاده بوی نباشد (بلکه) جهت تفرّج گُل کارند.»ابونصریِ هروی در
ارشاد الزراعة (تألیف در ۹۲۱) سه گونه آن را با نام هایِ «خوله و تاجِ خروس و دُم روباه («تاج خروس رشته ای» در
اصطلاح کنونی)» ذکر کرده و سپس آیین کِشت آن را شرح داده است.
نام های دیگر بستان افروز
...