بستار. [ ب ِ ] ( ص ، اِ ) سست و نااستوار است. ( برهان ) ( جهانگیری ) ( فرهنگ نظام ). بمعنی سست و نااستوار است و اصل آن بی استوار بوده. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ) ( جهانگیری ). سست و نااستوار و بی ثبات. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به شعوری ج 1 ورق 202 شود : عروةالوثقی حقیقت مهر فرزندان اوست شیعتست آنکو که اندر عهد او بستار نیست.
{brace} [پیوند] بست یا ارتاسازۀ پیچیده ای که با بسته شدن به بخشی از بدن، شکل صحیح را به آن بازمی گرداند {breechblock} [علوم نظامی] وسیله ای برای مسدود کردن عقب لولۀ توپ یا هویتْزر بعد از خرج گذاری {closure} [ریاضی] در مورد مجموعه ای از نقاط، اجتماع آن مجموعه و همۀ نقاط انباشتگی آن
مترادف ها
closure(اسم)
خاتمه، دریچه، بستار، رای کفایت مذاکرات، عمل محصور شدن، درب بطری و غیره، دربستن
پیشنهاد کاربران
بی است آری = سهل انگاری
تعطیل، پایان دادن، بستن ( کار، کارخانه ) ( به انگلیسی :closure )