بست چسباندن
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
بست چسباندن: چسباندن تریاک بر سر وافور .
( ( عباس وافور را از کنار منقل برداشت. همانطور که سرگرم چسباندن بست بود گفت: ) ) ( صادق چوبک، چرا دریا توفانی شده بود. )
( ( عباس وافور را از کنار منقل برداشت. همانطور که سرگرم چسباندن بست بود گفت: ) ) ( صادق چوبک، چرا دریا توفانی شده بود. )