بسانج

لغت نامه دهخدا

بسانج.[ ب َ ن َ ] ( اِ ) گیاهی است به هیأت هزارپای و رنگش مانند روناس سرخ میباشد و بر پوست آن گره ها بود. چون آن را بشکنند درونش زرد برآید. ( برهان ) ( جهانگیری ).مؤلف انجمن آرا پس از نقل عبارت برهان می افزاید: اصح بسبایج است و بسفایج معرب آن و اصل اسم او بس پایه یعنی بسیارپایه و این خطاست. مؤلف آنندراج پس از نقل عبارت انجمن آرا افزاید و این خطای برهان است که بسایج نوشته. ( آنندراج ). نام گیاهی. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به فرهنگ شعوری ج 1 ورق 154 و کثیرالارجل شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس