بسامان شدن

پیشنهاد کاربران

بسامان شدن ؛ سر و سامان یافتن :
معشوقه بسامان شد تا باد چنین بادا
کفرش همه ایمان شد تا باد چنین بادا.
مولوی.
- || نظم و ترتیب یافتن ( امور ) :
بزارید در خدمتش بارها
که هیچش بسامان نشد کارها.
سعدی ( بوستان ) .