بساق القمر

لغت نامه دهخدا

بساق القمر. [ ب ُ قُل ْ ق َم َ ] ( ع اِ مرکب ) بساقةالقمر. سنگی است سپید صاف متلالا. زبدةالقمر. رغوةالقمر. ( یادداشت مؤلف ). و رجوع به دزی : زبد و رغو شود.

فرهنگ فارسی

بساقه القمر سنگی است سپید صاف متلالا زبده القمر رغوه القمر .

پیشنهاد کاربران

بپرس