بساط. [ ب ِ / ب َ ] ( ع اِ ) گستردنی. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( ترجمان القرآن عادل بن علی ) . نوعی از طنفسه ( معرب تنبسه ) دراز کم عرض. ج ، بُسُط. ( از اقرب الموارد ) . ج ِ بُسُط. مأخوذ از تازی فرش و هرچیز گستردنی. ( ناظم الاطباء ) ( دزی ج 1 ) . بساطافکنده. فرش. ( منتهی الارب ) . فرش. ( غیاث ) . فرش و گستردنی. . . چون متاع خانه و اثاث البیت. ( آنندراج ) . فرش و اثاثه. ( از فرهنگ نظام ) . آنچه گسترده شود بر زمین چون قالی و گلیم و زیلو و حصیر و بستر. هرچه بازگسترانند. و بلفظ انداختن ، افکندن ، کشیدن ، آراستن ، گستردن و چیدن مستعمل است. ( غیاث ) . و با لفظ افکندن ، کشیدن ، آراستن ، گستردن ، چیدن ، برچیدن ، گشادن ، افشاندن ، ریختن ، درنوردیدن ، طی کردن ، طی شدن ، هم پیچیدن ، بر هم چیدن و بر یکدیگر زدن مستعمل است. ( آنندراج ) : و از وی [ از ناحیت پارس ] بساطها و فرشها و زیلوها و گلیمهای باقیمت خیزد. ( حدود العالم ) . و از وی [ از چغانیان ] پای تابه خیزد و گلیمینه و بساط پشمین. ( حدود العالم ) . و از او [ از بخارا ] بساط و فرش و مصلی و نماز خیزد، نیکوی ، پشمین. ( حدود العالم ) .
... [مشاهده متن کامل]
منبع. لغت نامه دهخدا
معنی فرش و جایگاه و محل و تخت و هم میدهد.
همه صحرا بساط شوشتر ی
جایگاه تذرو و کبک دری
✏ �نظامی�
بساط استعاره از اندوخته ی فکری هم است
چون
در بساط نکته دانان خودفروشی شرط نیست
یا سخن دانسته گو ای مرد دانا یا خموش
و یا
وقتی میگویی من در بساطم چیزی ندارم، یا در بساطت چه داری؟
اینجا منظور از بساط، اندوخته ی ذهن و فکر است.
Earth is:
Easy to live but not easy life
الارض بساط للحیاة ولیس بسیطة للحیاة.
زمین گهواره برای زیست نه ساده برای زندگی.
باسمه تعالی
بساط از کلمه بسط گرفته شده است وبسط به معنی گستردن است.
بساط فرش
جُل و پَلاس
لهجه و گویش تهرانی
وسائل، بساط مختصر زندگی: جل و پلاست را جمع کن!
به زبان مردم کوچه وبازار برابرِبساط ، دم ودستگاه است که بجای" بساطت راجمع کن"عبارت :"دم ودستگاهت راجمع کن"
هم به کاربرده می شود.
بساط : هر چیزی که می شود پهن کرد
بساط : [عامیانه، کنایه ]جایی در کنار خیابان که دستفروشان کالاهای خود را عرضه می کنند.
ادیم . . خوان . . سفره . . محفل . .
وسابل تفریح . . ابزارعیش ونوش. .
سور وسات
معانی دیگر بساط عبارت اند از؛
1 ) رخته خواب
2 ) وسایل
بَساط در گویش یزدی کنایه ا ز آلت تناسلی است
بساط یا بساطی در زبان ایل عرب استان فارس به معنی زیر اندازی شبیه به نمد هست که از پشم گوسفند بافته می شود و برای انداختن زیر پا به جای فرش در جاهایی که به صورت موقت نیاز به زیرانداز باشد استفاده می شود
... [مشاهده متن کامل] و یا بعضا برای روی بار انداختن هم استفاده می شده و بعضا در خانه های عشایری که گاها هوا سرد می شد از بساطی به جای پتو و رو انداز هم استفاده می شده است.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)