بِساریون، یوهانس (ح ۱۴۰۳ـ ۱۴۷۲م)(Bessarion, Johannes)
بِساریون، یوهانس
پژوهشگر، روحانی کلیسا و فیلسوف اومانیست یونانی تبار. با جمع آوری و ترجمۀ متون یونانی، به چهره ای ممتاز در پژوهش های دورۀ رنسانس در متون یونانی بدل شد و علاقه ای عمیق و شورانگیز به فلسفۀ افلاطون برانگیخت. به عضویت شورای فلورانس درآمد و کوشید تا کلیساهای شرقی و غربی را متحد کند. در ۱۴۳۹، به مقام کاردینالی نایل آمد. بساریون در طرابزون زاده شد و در قسطنطنیه درس خواند. علاقه اش به افلاطون از ۱۴۲۳م به سبب درس های پلتون دربارۀ افلاطون آغاز شد، اما برخلاف پلتون، از افلاطونیانی بود که در عین حال ارزش ارسطوگرایی رنسانس را نیز می پذیرفت؛ او می کوشید تا آن دو نظام را با یکدیگر سازگار کند. بساریون به جای مطالعۀ تفسیرهای مَدرسیان قرون وسطا از فلسفۀ یونانی، به خواندن دقیق اصل متن های یونانی پرداخت و بدین سان معمار و مؤلّف اصلی رنسانس فلسفی شد. در ۱۴۳۷ به سِمت اسقف اعظم نیقیه منصوب شد و در ملازمت امپراتور یوهان هشتم پالایولوگوس به ایتالیا رفت تا در گفت وگو های مربوط به وحدت کلیساهای شرقی و غربی شرکت کند. پشتیبانی اش از کلیسای رُم در شوراهای فِرّارا و فلورانس توجه پاپ ائوگنیوس چهارم را به وی جلب کرد و پاپ او را به مقام کاردینالی رساند. از ۱۴۵۰ تا ۱۴۵۵ نمایندۀ پاپ در بولونیا بود و در ۱۴۶۳ با آن که شهر در تصرف ترکان عثمانی بود به مقام رهبری کاتولیک ها (سراسقفی) قسطنطنیه منصوب شد. کاخ بساریون در رم محل دیدار فیلسوفان و پژوهشگران بود. به ویژه از فراریان یونانی، که پس از سقوط قسطنطنیه و تصرف آن به دست ترک ها در ۱۴۵۳، نزد او می آمدند، به گرمی استقبال می کرد؛ بدین ترتیب، او نقش بسزایی در اشاعۀ یونانی مآبی ایفا کرد. بساریون مابعدالطبیعۀ ارسطو را ترجمه کرد و رساله هایی افلاطونی به نام در باب طبیعت و هنر و در ردّ اتهامات افلاطون نگاشت که دومی حمله ای به گئورگیس طرابوزانیاست. در ۱۴۶۸ مجموعۀ ۸۰۰ دست نوشتۀ او، که تقریباً ۵۰۰ نسخۀ آن ها به زبان یونانی است، به سنای ونیزی تقدیم شد و هستۀ کتابخانۀ مارسیانارا تشکیل داد.
بِساریون، یوهانس
پژوهشگر، روحانی کلیسا و فیلسوف اومانیست یونانی تبار. با جمع آوری و ترجمۀ متون یونانی، به چهره ای ممتاز در پژوهش های دورۀ رنسانس در متون یونانی بدل شد و علاقه ای عمیق و شورانگیز به فلسفۀ افلاطون برانگیخت. به عضویت شورای فلورانس درآمد و کوشید تا کلیساهای شرقی و غربی را متحد کند. در ۱۴۳۹، به مقام کاردینالی نایل آمد. بساریون در طرابزون زاده شد و در قسطنطنیه درس خواند. علاقه اش به افلاطون از ۱۴۲۳م به سبب درس های پلتون دربارۀ افلاطون آغاز شد، اما برخلاف پلتون، از افلاطونیانی بود که در عین حال ارزش ارسطوگرایی رنسانس را نیز می پذیرفت؛ او می کوشید تا آن دو نظام را با یکدیگر سازگار کند. بساریون به جای مطالعۀ تفسیرهای مَدرسیان قرون وسطا از فلسفۀ یونانی، به خواندن دقیق اصل متن های یونانی پرداخت و بدین سان معمار و مؤلّف اصلی رنسانس فلسفی شد. در ۱۴۳۷ به سِمت اسقف اعظم نیقیه منصوب شد و در ملازمت امپراتور یوهان هشتم پالایولوگوس به ایتالیا رفت تا در گفت وگو های مربوط به وحدت کلیساهای شرقی و غربی شرکت کند. پشتیبانی اش از کلیسای رُم در شوراهای فِرّارا و فلورانس توجه پاپ ائوگنیوس چهارم را به وی جلب کرد و پاپ او را به مقام کاردینالی رساند. از ۱۴۵۰ تا ۱۴۵۵ نمایندۀ پاپ در بولونیا بود و در ۱۴۶۳ با آن که شهر در تصرف ترکان عثمانی بود به مقام رهبری کاتولیک ها (سراسقفی) قسطنطنیه منصوب شد. کاخ بساریون در رم محل دیدار فیلسوفان و پژوهشگران بود. به ویژه از فراریان یونانی، که پس از سقوط قسطنطنیه و تصرف آن به دست ترک ها در ۱۴۵۳، نزد او می آمدند، به گرمی استقبال می کرد؛ بدین ترتیب، او نقش بسزایی در اشاعۀ یونانی مآبی ایفا کرد. بساریون مابعدالطبیعۀ ارسطو را ترجمه کرد و رساله هایی افلاطونی به نام در باب طبیعت و هنر و در ردّ اتهامات افلاطون نگاشت که دومی حمله ای به گئورگیس طرابوزانیاست. در ۱۴۶۸ مجموعۀ ۸۰۰ دست نوشتۀ او، که تقریباً ۵۰۰ نسخۀ آن ها به زبان یونانی است، به سنای ونیزی تقدیم شد و هستۀ کتابخانۀ مارسیانارا تشکیل داد.
wikijoo: بساریون،_یوهانس_(ح_۱۴۰۳ـ_۱۴۷۲م)