بساردن

لغت نامه دهخدا

بساردن. [ ب ِ / ب َ دَ ] ( مص ) رجوع به بساردادن و شعوری ج 1 ورق 207 شود.

فرهنگ معین

(بَ یا بِ دَ ) (مص م . ) شخم کردن ، هموار کردن زمین شخم کرده .

فرهنگ عمید

۱. شخم زدن و شیار کردن زمین.
۲. هموار کردن زمین شخم زده.

پیشنهاد کاربران

بپرس