بسادست

لغت نامه دهخدا

بسادست. [ ب َ دَ ] ( اِ مرکب ) بیعانه و پول پیشکی.( ناظم الاطباء ). اعتبار. ( دِمزن ). وعده ای را گویند که در خرید و فروش و اخذ و اعطا داده میشود: بسادست داد؛ یعنی وعده داد. ( شعوری ج 1 ورق 152 ) :
ستد و داد مکن هرگز جز دستادست
که بسادست خلاف آرد و صحبت ببرد.
ابوشکور ( از شعوری ).

پیشنهاد کاربران

بپرس