بس گرفتن. [ ب َ گ ِ رِ ت َ ] ( مص مرکب ) بازماندن و بس کردن. ( آنندراج ) : مگو کام دل خود را ز حیرت کس نمیگیردچه میگویی ترا دیدم زبانم بس نمیگیرد.وحید ( از آنندراج ).