بزوش
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
( اسم ) موی و پشم بر کرک بر.
فرهنگ عمید
بزمانند، مثل بز.
پیشنهاد کاربران
بزوش یک معنی دیگر هم دارد
بِز به معنی سایه و وش یک کلمه اورامی هست یعنی خوش
در کل بِزوش یعنی سایه خوش
بِز به معنی سایه و وش یک کلمه اورامی هست یعنی خوش
در کل بِزوش یعنی سایه خوش