grate (فعل)ساییدن، ازردن، حبس کردن، رنده کردن، سابیدن، بزور ستاندن، با شبکه مجهز کردن، شبکه دار کردن، صدای خشن در اوردنgouge (فعل)گول زدن، کندن، در اوردن، با اسکنه کندن، بزور ستاندن