دیکشنری
مترجم
بپرس
بزمو
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
بزمو. [ ب ُ ] ( اِ مرکب ) موی بز. قاتمه ( ترکی ). ریسمانی که از موی بز کنند. رجوع به بزموی شود.
فرهنگ فارسی
موی بز قاتمه .
گویش مازنی
/bez moo/ ریسمانی از موی بز - موی بز
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها