بزمرگی

لغت نامه دهخدا

بزمرگی. [ ب ُم َ ] ( اِخ ) دهی از دهستان میان ولایت بخش حومه شهرستان مشهد. جلگه ، معتدل. سکنه آن 159 تن. محصول آن غلات. شغل اهالی زراعت و مالداری و قالیچه و گلیم بافی.راه آن مالرو است. ( از فرهنگجغرافیایی ایران ج 9 ).

فرهنگ فارسی

ده از دهستان میان ویت بخش حومه شهرستان مشهد .

پیشنهاد کاربران

بُز مرگی Bozmargi : مرضی مخصوص بزها است و آنها را می کشند. مرض پی در پی بز و حیوانات، مانند آن به دلیل بیماری همه گیر در یک مدَّت معین.
واژه نامه ی گویش تون ( فردوس )
تالیف: محمد جعفر یاحقی

بپرس