بزمات

لغت نامه دهخدا

بزمات. [ ] ( اِ ) ظاهراً نوعی پارچه و جامه بوده است :
سقرلاط و بزمات و آن نبات
چو شاماک و تفتیک و عین ثبات.
نظام قاری.

پیشنهاد کاربران

بپرس