بزستان
لغت نامه دهخدا
بزستان. [ ب ُ زِ ] ( اِخ ) بوزستان. از شهرستانهای باستانی سیستان که سام نریمان آنرا بنا کرد. ( از تاریخ سیستان ص 24 ). بهار مصحح کتاب آرد: اصل این لغت در متن بوزستان یا بزستان بوده و مصحح آنرا تراشیده خوزستان کرده و این تراش غلط بنظر میرسد و اصل متن صحیح بوده است. بزستان یا بوزستان ممکن است بژستان و بعدالتعریب بجستان حالیه باشد. ( از حاشیه تاریخ سیستان چ بهار ). رجوع به بجستان شود.
پیشنهاد کاربران
بازار
. . . پیش از صبح بود و بزستان باز نشده یک قهوه خانه باز دید. . .
کتاب سرگذشت حاجی بابای اصفهانی
جیمیزموریه
. . . پیش از صبح بود و بزستان باز نشده یک قهوه خانه باز دید. . .
کتاب سرگذشت حاجی بابای اصفهانی
جیمیزموریه