لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
بزرگوار، بلندهمت
فرهنگ عمید
۲. بلندهمت.
مترادف ها
مغرور، سخاوتمند، خوش طینت، بامناعت، بزرگ منش
پیشنهاد کاربران
- مهترمنش ؛ بزرگ منش. با منش بزرگان :
مهتر آزاده ٔ مهترمنش
کز خردش جان است از جان تنش.
منوچهری.
مهتر آزاده ٔ مهترمنش
کز خردش جان است از جان تنش.
منوچهری.
رستان
جنتلمن