بزرگ مقدار. [ ب ُ زُ م ِ ] ( ص مرکب ) پرارج. گرانقدر. بلندپایه. بزرگ مرتبه : قدر زر و سیم کم نگرددوآهن نشود بزرگ مقدار.سعدی.کسان بچشم تو بی قیمتند و کوته قدرکه پیش اهل بصیرت بزرگ مقدارند.سعدی.