بزبز

لغت نامه دهخدا

بزبز. [ ب ُ ب ُ ] ( ع ص ، اِ ) زورآور بددل. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ). بُزابِز. ( منتهی الارب ). || غلام سبک روح در سفر. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ). بُزابز. ( منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

زور آور بددل بزابز .

فرهنگ عمید

= وز

پیشنهاد کاربران

بپرس