بزباش
/bozbAS/
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
( اسم ) قسمی آب گوشت . طرز تهیه .- گوشت با نخود و لپه بار کنند چون نیم پز شود تره و شبت و قدری اسفناج و ماش پوست کنده بان اضافه کنند . پس از پختن چند عدد تخم مرغ در میان آن بشکنند و همینکه بست ادویه در آن زنند . اگر بخواهند ترشی دار باشند بعد از پختن سبزیها آلوچ. تازه یا ترشی دیگر در آن داخل کنند .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
جدول کلمات
پیشنهاد کاربران
بز باش ( آبگوشت ) بوز در تورکی یعنی خاکستری باش هم یعنی سر. . اسم تمام غذاهای ایرانی تورکی است.
نوعی آبگوشت باشد. شهریار در حیدربابای خود از آن نام برده. آبگوشت بزباش.