بُزِ زنگوله پا، قصۀ
(یا: شَنگول و مَنگول و حَبّۀ انگور) از مشهورترین قصه های عامیانۀ فارسی. بز مادر، که زنگوله ای به پا دارد، هنگام خروج از خانه، از بچه هایش (شنگول و منگول و حَبّۀ انگور) می خواهد که در را به روی کسی بازنکنند؛ اما بچه ها فریب گرگی را می خورند که خود را به حیله مادر آنان جا زده بود. گرگ شنگول و منگول را می بلعد، مادر پس از آگاهی از جریان، به جنگ گرگ می رود و با دریدن شکم گرگ فرزندانش را نجات می دهد. از این قصه روایت های بسیاری به لهجه های گوناگون فارسی، در دست است (← قصه های عامیانۀ ایرانی). ازجمله روایت های ضبط شدۀ آن: روایت احمد شاملو؛ روایت صادق هدایت؛ روایت یزدی کریم کشاورز؛ روایت صبحی مهتدی؛ روایت کرمانیِ د.ل. لریمر؛ روایت همدانیِ نجات الله سبطی؛ روایت کرمانشاهی امین صادق؛ روایت دشتستانی محمدمهدی جعفری؛ روایت سیستانی غلام علی ارباب؛ روایت شیرازی ابوالقاسم فقیری. این قصه روایتی تاجیکی نیز دارد.
(یا: شَنگول و مَنگول و حَبّۀ انگور) از مشهورترین قصه های عامیانۀ فارسی. بز مادر، که زنگوله ای به پا دارد، هنگام خروج از خانه، از بچه هایش (شنگول و منگول و حَبّۀ انگور) می خواهد که در را به روی کسی بازنکنند؛ اما بچه ها فریب گرگی را می خورند که خود را به حیله مادر آنان جا زده بود. گرگ شنگول و منگول را می بلعد، مادر پس از آگاهی از جریان، به جنگ گرگ می رود و با دریدن شکم گرگ فرزندانش را نجات می دهد. از این قصه روایت های بسیاری به لهجه های گوناگون فارسی، در دست است (← قصه های عامیانۀ ایرانی). ازجمله روایت های ضبط شدۀ آن: روایت احمد شاملو؛ روایت صادق هدایت؛ روایت یزدی کریم کشاورز؛ روایت صبحی مهتدی؛ روایت کرمانیِ د.ل. لریمر؛ روایت همدانیِ نجات الله سبطی؛ روایت کرمانشاهی امین صادق؛ روایت دشتستانی محمدمهدی جعفری؛ روایت سیستانی غلام علی ارباب؛ روایت شیرازی ابوالقاسم فقیری. این قصه روایتی تاجیکی نیز دارد.
wikijoo: بز_زنگوله_پا،_قصه