بریدانه. [ ب َ ن َ /ن ِ ] ( ص نسبی ، ق مرکب ) چون بریدان. مانند بریدان. - بریدانه مرقع ؛ جامه ای چون جامه پیکها و بریدها : هدهدک پیک بریدیست که در ابر تَنَد چون بریدانه مرقعبه تن اندر فکند.
منوچهری.
فرهنگ فارسی
چون بریدان مانند بریدان .
پیشنهاد کاربران
جهانگردان قاصدان پیک ها بپرسید از بریدان جهانگرد که در گیتی که دیدست اینچنین مرد ✏ �نظامی�