برگذار شدن. [ ب َ گ ُ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) پایان یافتن. ختم شدن. انجام یافتن. بانجام رسیدن.( یادداشت دهخدا ): پس از برگذار شدن مراسم حج. پس ازبرگذار شدن مراسم جشن. و رجوع به برگزار شدن شود.