برکوع

لغت نامه دهخدا

برکوع. [ ب ُ ] ( ع ص ) سخت : جوع برکوع ؛ گرسنگی سخت. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || ( اِ ) برقع و حجاب. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

سخت گرسنگی سخت .

پیشنهاد کاربران

بپرس