برژ

لغت نامه دهخدا

برژ. [ ب َ ] ( ص ) کامل و تمام. || بلند و اعلی. || ( اِ ) قدرت و توانایی. || شأن و شکوه تمام. || گرداب. ( آنندراج ). ظاهراً جز در معنی اخیر صورتی باشد از «برز».

پیشنهاد کاربران

برژیجان نام یک روستا در استان مرکزی
در زبان کردی اورامی ( هورامی )
برژ= سوختن روی اتش
برژیا=چیزی که روی اتش سوخته همان حالت کباب پز کردن
در کردی سورانی برژاو می باشد

بپرس