برونی

/buruni/

معنی انگلیسی:
exterior, external, extra-, extraneous, out, outer, outside, peripheral, superficial, objective

لغت نامه دهخدا

برونی. [ ب ِ / ب ُ ] ( ص نسبی ) منسوب به برون. بیرونی. خارجی. ظاهری. مقابل درونی. مقابل داخلی. ( یادداشت دهخدا ). و رجوع به بیرونی شود.

فرهنگ فارسی

( صفت اسم ) بیرونی

فرهنگ عمید

مربوط به برون، بیرونی.

فرهنگستان زبان و ادب

{extrusive, effusive} [زمین شناسی] 1. مرتبط با فرایند برون ریزی گدازه 2.ویژگی سنگ های حاصل از برون ریزی

گویش مازنی

/berooni/ بورانی

مترادف ها

outside (صفت)
خارجی، ظاهر، برونی، ظاهری

objective (صفت)
حالت مفعولی، بی طرف، عینی، برونی، مفعولی، قابل مشاهده، علمی و بدون نظر خصوصی

exogenous (صفت)
دولپه، برون زاد، برونی، برون روینده، پیدازا

فارسی به عربی

خارج

پیشنهاد کاربران

بپرس