برون

/borun/

مترادف برون: بیرون، خارج ، ظاهر، برونه ، مستثنا

متضاد برون: درون، باطن، درونه

معنی انگلیسی:
abroad, exo-, extra-, ex-, extraneous, out, without, exit

لغت نامه دهخدا

برون. [ ب َرْ رو ] ( هزوارش ، اِ ) به لغت زند و پازند، گوسفندی و بزی که پیشاپیش گله راه رود. ( از برهان ). نهاز. || بز کوهی. ( برهان ).

برون. [ ب ِ / ب ُ ] ( ص ، ق ، اِ ) مخفف بیرون. ( برهان ). ضددرون. ( شرفنامه منیری ). خارج و ظاهر. ( ناظم الاطباء ). ظاهر، مقابل باطن. منظر، مقابل مخبر :
سر و بن چون سر و بن پنگان
اندرون چون برون باتنگان.
بوشکور.
فرستاد باید فرستاده ای
درون پر ز مکر و برون ساده ای.
فردوسی.
بنگر به ترنج ای عجبی دار که چونست
پستانی سختست و دراز است و نگونست
زرد است و سپید است و سپیدیش فزونست
زردیش برونست و سپیدیش درونست
چون سیم درونست و چو دینار برونست
آگنده بدان سیم درون لؤلؤ شهوار.
منوچهری.
برون سرمه ای هست بر هاون اما
ز سوی درون سرمه سایی نبینم.
خاقانی.
دل خاقانی از این درد، برون ، پوست بسوخت
وز درون غرقه خون گشت و خبر کس را نی.
خاقانی.
ای درونت برهنه از تقوی
کز برون جامه ریا داری.
سعدی.
من ار حق شناسم وگر خودنمای
برون با تو دارم درون با خدای.
سعدی.
تا خود برون پرده حکایت کجا رسد
چون از درون پرده چنین پرده میدری.
سعدی.
- برون آرای ؛ که ظاهر را آرایش دهد :
ای درون پرور برون آرای
وی خردبخش بی خردبخشای.
سنائی.
- برون دوست ؛ ظاهردوست :
چشم وزبانی که برون دوستند
از سر، مویند و ز تن ، پوستند.
نظامی.
- بی تکلف برون ؛ آنکه ظاهرش تکلفی ندارد :
نکوسیرت بی تکلف برون
به از پارسای خراب اندرون.
سعدی.
|| خارج. آن سو. برسو :
زین چرخ برون ، خرد همی گوید
صحراست یکی و بیکران صحرا.
ناصرخسرو.
|| خارج :
هرچ آن طلبی و چون نباشد
از مصلحتی برون نباشد.
نظامی.
|| خارج. بیرون از خانه :
به خانه نشستن بود کار زن
برون کار مردان شمشیرزن.
اسدی.
|| خارج. بیرون از شهر :
درون مردمی چون ملک نیک محضر
برون لشکری چون هزبران جنگی.
سعدی.
|| بجز. جز از :
عروس ملک گرامی تر است از آنکه بودبیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

برای، بجهت، برای تو، بجهت تو، بیرون، مقابل درون
برای بجهت : برون تو . توضیح لازم الاضافه است .
مرکز دهستان بخش حومه شهرستان فردوس .

فرهنگ معین

( ~. ) ( اِ. ) بیرون ، خارج .
(بُ ) (حر اض . ) برای ، به جهت .

فرهنگ عمید

= بیرون

واژه نامه بختیاریکا

از قرن 8 بزرگترین واحد ایل بختیاری از تیره تبدیل به طایفه گردید. چهارلنگ و هفت لنگ تعریف شد و از آن تاریخ تحولات زیادی در زمینه جغرافیا، تقسیمات بصورت مداوم بوجود آمد. بدین سبب هنوز اجماعی بر روی چارت بختیاری وجود ندارد. برآیند نظریات متعدد از میان کتب و ماخذ شفاهی بدین گونه می باشد. ( شاخه ) ( ط ) کیانرسی

دانشنامه عمومی

برون (تورینگن). برون ( به آلمانی: Brünn/Thür. ) یک شهر در آلمان است که در تورینگن واقع شده است. [ ۱] برون ۴۵۷ نفر جمعیت دارد.
عکس برون (تورینگن)عکس برون (تورینگن)عکس برون (تورینگن)

برون (فرانسه). برون ( به فرانسوی: Bron ) یک کامین در فرانسه با جمعیت ۳۹٬۴۸۸ نفر است که در رون واقع شده است. [ ۱]
عکس برون (فرانسه)عکس برون (فرانسه)

برون (فردوس). روستای برون، مرکز دهستان برون از توابع بخش اسلامیه شهرستان فردوس است.
این روستا، بر اساس سرشماری سال ۱۳۹۵، ۶۴۴ نفر جمعیت داشته[ ۱] که نسبت به سرشماری ۱۰ سال قبل ( ۷۱۷ نفر در سال ۱۳۸۵[ ۲] ) ، سالانه حدود ۱ درصد کاهش داشته است.
روستای برون در فاصله ۲۰ کیلومتری شمال شهر فردوس واقع بوده و مردمش به گویش تونی صحبت می کنند.
آبگرم معدنی فردوس در فاصله چند کیلومتری این روستا قرار دارد.
مسجد حاج عبدالله
• آب انبار برون
عکس برون (فردوس)عکس برون (فردوس)عکس برون (فردوس)عکس برون (فردوس)

برون (مکلنبورگ فورپومرن). برون ( به آلمانی: Brunn ) یک شهر در آلمان است که در Mecklenburgische Seenplatte District واقع شده است. [ ۱] برون ۱٬۱۹۱ نفر جمعیت دارد.
عکس برون (مکلنبورگ فورپومرن)عکس برون (مکلنبورگ فورپومرن)عکس برون (مکلنبورگ فورپومرن)عکس برون (مکلنبورگ فورپومرن)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

مترادف ها

outside (قید)
بیرون، خارج از، برون، دست بالا

without (قید)
بیرون، بیرون از، برون، بطرف خارج، انطرف، از بیرون

فارسی به عربی

بدون , خارج

پیشنهاد کاربران

تشابه اسمی
_______
منطقه وسیع بِرون واقع در دهستان جهانگیری شمالی مسجدسلیمان
شامل مناطق ( دشت کنارک بالا، کنارک تاجدیوند، زیلایی، دشت پلنگان، هارونی )
روستاهای واقع در بِرون ( علی آباد، شمس آباد، هارونی، بنه غلامحسین، بنه محمد حسین خان )
...
[مشاهده متن کامل]

محل سکونت طایفه خلیلی منجزی بختیاروند
___
سه روستا با نام کوشک خلف ، کوشک خلف، کوشک خلف
هم اکنون خالی از سکنه در غرب دشت زیلایی منجزی
محل سکونت طوایف ابوالحسنی، لُوخرده، خلیلی منجزی
____
بِرون ( بِرو ) =در زبان لری بختیاری به معنی بالایی، بالا
این منطقه نسبت به سایر مناطق دهستان جهانگیری در سطح بالاتری قرار دارد
_____
شجرنامه
تیره حیدری طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ
سهراب خان بختیاروند
رستم خان بختیاروند پلنگ
شاه حسین خان بختیاروند ایلخان
جهانگیرخان بختیاروند ایلخان
خلیل خان ایل بیگی بختیاروند ایلخان
پسران ( احمد خان، بلیتی خان، مهدی خان، شاهمنصور خان، تاج الدین خان، اردشیر خان، خیرالدین سیاه منصور خان *خدر * )
شاهمنصور خان آتش بیگی بختیاروند ایلخان
پسران ( شفیع خان، ملکشاه خان، کاظم خان، رستم خان آقاسی، قاسم عالی خان ایلخان، ، ، )
رستم خان آقاسی بختیاروند
پسران ( تاج الدین امیر قنبر عالی خان، امام قلی خان، ، )
تاج الدین امیر قنبر عالی خان بختیاروند ( تاجمیر خان )
پسران ( یار امیر خان، محمد خان، عالی ویسی خان، شمس الدین میرعالی خان، یوسف خان، عزیز خان توپایی، ، )
شمس الدین میرعالی خان بختیاروند
جان محمد خان ملارآهنی
شمس الدین میرگپ
پسران ( میرزا پلنگ خان، محمد خان، ، ، )
محمد خان
مهدلی خان
حیدر خان
پسران ( محمد، سلیمان، ، ، )
محمد خان
. .
. .
. .
. .
. .
. .
تیره حیدری ( فامیلی ها=حیدری، سلیمانی )
طایفه خلیلی بیگیوند
تیره ها
احمدوند
شاهمنصور وند
بلیتی وند
چهاربنیچه
چهارمحالی
اسماعیل وند
حیدری
حسن وند
بلیل
مهدی وند
بیرگانی
اردشیروند
تاجدیوند
خیری وند
روزعلی وند
سلیمان وند
توپایی
صالح حاجی
کوزری منجزی
مهمیدوند
جلال وند
برات وند
علیداد وند
خدابخشی
شیرمردی
ملارآهنی
الله بخشی
شمس خلیلی
چهاربنیچه احمدوند
تنبروند
رمضان وند
زیلایی
شهبازوند ( علیداد وند، علی پناه وند، علی باز وند )
غریبی
_____
منجزی های ساکن قلعه تل باغملک
در روستاهای
باغ ملا
گله واری
شاهرازن
. .
. .
____
شجرنامه تیره چهاربنیچه خلیلی منجزی
خلیل خان ایل بیگی بختیاروند ایلخان
مهدی خان آتش بیگی بختیاروند
پسران ( عالی خان، لالی خان، باور خان، ، ، )
عالی خان
عبدالله خان
تقی خان
کیخا کریم
حاجی حسین
کی محب
کی فرامرز
. .
. .
. .
. .
. .
. .
. .
فامیلی های تیره چهاربنیچه خلیلی منجزی
مهدی پور، تقی پور، کیانی، بیرگانی، مهدی پور بیرگانی، تقی پور بیرگانی. خلیلی، منجزی، بهداروند، بختیاری )
____
تیره چهاربنیچه خلیلی منجزی در جوار طایفه اورک
با فامیهای کیانی، فرامرزی، حسینی، اکبری
اولاد لالی، اولادعالی
____
تیره چهاربنیچه احمدوند خلیلی ( شاهمنصور وند )
با فامیهای ( احمدی، تاجمیری، خلیلی، کیانی، منجزی، بهداروند، بختیاری، ، ، ، )
_______
تیره بهزادی ابوالحسنی منجزی در جوار طایفه شیخ رباط
تیره عیدیپور مال احمدی منجزی در جوار طایفه شیخ رباط
تیره مال احمدی منجزی در جوار طایفه قراچه ایل محترم قشقایی ساکن در کازرون، سمیرم، کوه چنار
تیره مال احمدی در نوجین
___
قزلباش نامدار خان مال احمدی منجزی بختیاروند ( بهداروند )
طایفه مال احمدی منجزی
تیره ها
خواجه وند
کلاوند
شاسوند
مصطفی وند
بهرامی
حاتم وند
علی اکبر وند
شیخ علی وند
باورشل
قوامی
سبزواری
دوستی
جلال وند
سهم الدینی
ویسی
. .
. .
. .
. .
. .
شجرنامه طایفه مال احمدی منجزی بختیاروند
شاهمنصور خان آتش بیگی بختیاروند ایلخان
قاسم عالی خان بختیاروند ایلخان
پسران ( تَشمال فخرالدین احمد خان، ابوالفتح خان بختیاری متحده کریم خان زند لر )
تَشمال فخرالدین احمد خان بختیاروند ایلخان
پسران ( بهرام خان، جلال خان، صادق خان، ، ، )
بهرام خان بختیاروند
پسران ( حاتم خان مال احمدی از فرماندهان نادرشاه افشار در فتح هند، جعفر خان، ، ، )
حاتم خان مال احمدی ( حاکم کشمیر هند )
سلیمان خان
حاتم خان دوم
کرم الله خان
تیره حاتم وند مال احمدی منجزی بختیاروند
با فامیلی های ( حاتمی، بهرامی، کرمپور، منجزی، احمدی، بختیاری، سلیمانی، ، ، )

نیاز به تحقیق بیشتر
آزمایش ژنتیک تنها راه تشخیص دهنده ی نژاد هر شخص در هر ایل
____
تیره میر
دو روایت دارد
یکی از نسل میریونس خان پسر جهانگیرخان بختیاروند ایلخان
دومی از نسل میر دریکوند
_____
طایفه برون [ایل کیانرسی]که از برون های کلتندر گرفته تاچند تای در درمورد، چشمه شیرین . . .
بیرون
نیمی از جمیعت طایفه برون ساکن شهر قلعه تل از تیره میر طایفه زراسوند میباشند
که ابتدا در روستای دره مورد ساکن بودند. .
ایل چهارلنگ متحد ایل بختیاروند *بهداروند *
بود و در بسیاری از جنگها شرکت کردند
طایفه برون ( بورون ) ایل کیانرسی ایل لر بختیاری
ساکن خوزستان. اصفهان. چهار مال بختیاری

بپرس