بورومیر ( به انگلیسی: Boromir ) شخصیتی داستانی در کتاب های ارباب حلقه ها نوشته ی جی. آر. آر. تالکین است. او در دو کتاب اول ارباب حلقه ها، یاران حلقه و دو برج حضور دارد و در کتاب آخر بازگشت پادشاه از او نام برده می شود. او پسر ارشد دنه تور کارگزار گاندور و برادر بزرگتر فارامیر بود. [ ۱] [ ۲] او یکی از ۹ نفری که بعداً یاران حلقه را تشکیل دادند.
برومیر در سال ۲۹۷۸ دوران سوم، ۵ سال پیش از برادرش، فارامیر، به دنیا آمد. دو برادر بسیار به هم علاقه داشتند و از همان دوران کودکی برومیر همیشه یاور و پشتیبان فارامیر بود. زمانی که مادرشان فوت کرد او فقط ۱۰ سال داشت و پس از آن پدرشان عبوس و خشمگین شد. برومیر همیشه مورد علاقه ی پدرش بود و از نظر چهره و در غرور و تکبر شباهت زیادی به او داشت. بورومیر در زندگی اش هرگز ازدواج نکرد و بیشتر به سلاح و رزم توجه داشت. [ T ۱] [ ۳]
برومیر مردی بود با قدرت و شجاعت بسیار. او چهره ای زیبا و نجیب داشت با موهای تیره و چشمان خاکستری. زمانی که سائورون به اسگیلیاث حمله کرد، به فرماندهی او، نیروهای گاندور، اورکها را عقب راندند و تا زمان تخریب آخرین پل _ برای جلوگیری از عبور اورک ها از رودخانه _ آن ها را پشت پل نگه داشتند.
هنگام حمله سائورون به اسگیلیاث، برومیر و فارامیر چند بار در خواب رؤیایی دیدند که آن ها را به ایملادریس فرامی خواند. هردوی آن ها فقط مقدار اندکی از این رؤیا را می توانستند بفهمند، بنابراین نزد پدرشان که در گاندور داناترین بود، رفتند. اما او فقط توانست به آن ها بگوید که ایملادریس دره ای در شمال دور است، جایی که الروند زندگی می کند. با اینکه فارامیر بسیار مشتاق رفتن به ایملادریس بود، به خاطر وجود خطرهای بسیار در راه، برومیر خودش این مسافرت را بر عهده گرفت.
سفر برومیر به شمال ۱۱۰ روز به طول انجامید. او از شکاف روهان گذشت و از راه های غرب کوهستان مه آلود به شمال رفت. او با سختی های زیادی مواجه شد، زیرا بسیاری از راه ها نابود شده بودند و با فروریختن گذرگاه های قدیمی از جاده شمال - جنوب هم دیگر اثری نمانده بود. او در نزدیکی تاربد، هنگامی که قصد عبور از روی پل نیمه خرابی را داشت اسبش را از دست داد و ادامه راه را با پای پیاده طی کرد.
زمانی که برومیر به ریوندل رسید، در شورای الروند شرکت کرد. او در مورد مقاومت و تلاش گاندور برای جلوگیری از گذشتن نیروهای موردور از آندوین سخن گفت. زمانی که او رؤیایی را که باعث آمدنش به ریوندل شده بود را تعریف کرد، جواب معماهایش پیدا شد: آراگورن تکه های نارسیل و فرودو بگینز حلقه یگانه که بلای جان ایسیلدور بود را آوردند. سپس او تلاش کرد تا شورا به او اجازه دهد که حلقه را به گاندور برده و برای دفاع در مقابل موردور از آن استفاده کند. اما الروند برای او شرح داد که حلقه قابل استفاده نیست و حتی اگر سعی کنید برای نیت خیر نیز از آن استفاده کنید نهایتاً هدف و عمل به شر ختم خواهد شد.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفبرومیر در سال ۲۹۷۸ دوران سوم، ۵ سال پیش از برادرش، فارامیر، به دنیا آمد. دو برادر بسیار به هم علاقه داشتند و از همان دوران کودکی برومیر همیشه یاور و پشتیبان فارامیر بود. زمانی که مادرشان فوت کرد او فقط ۱۰ سال داشت و پس از آن پدرشان عبوس و خشمگین شد. برومیر همیشه مورد علاقه ی پدرش بود و از نظر چهره و در غرور و تکبر شباهت زیادی به او داشت. بورومیر در زندگی اش هرگز ازدواج نکرد و بیشتر به سلاح و رزم توجه داشت. [ T ۱] [ ۳]
برومیر مردی بود با قدرت و شجاعت بسیار. او چهره ای زیبا و نجیب داشت با موهای تیره و چشمان خاکستری. زمانی که سائورون به اسگیلیاث حمله کرد، به فرماندهی او، نیروهای گاندور، اورکها را عقب راندند و تا زمان تخریب آخرین پل _ برای جلوگیری از عبور اورک ها از رودخانه _ آن ها را پشت پل نگه داشتند.
هنگام حمله سائورون به اسگیلیاث، برومیر و فارامیر چند بار در خواب رؤیایی دیدند که آن ها را به ایملادریس فرامی خواند. هردوی آن ها فقط مقدار اندکی از این رؤیا را می توانستند بفهمند، بنابراین نزد پدرشان که در گاندور داناترین بود، رفتند. اما او فقط توانست به آن ها بگوید که ایملادریس دره ای در شمال دور است، جایی که الروند زندگی می کند. با اینکه فارامیر بسیار مشتاق رفتن به ایملادریس بود، به خاطر وجود خطرهای بسیار در راه، برومیر خودش این مسافرت را بر عهده گرفت.
سفر برومیر به شمال ۱۱۰ روز به طول انجامید. او از شکاف روهان گذشت و از راه های غرب کوهستان مه آلود به شمال رفت. او با سختی های زیادی مواجه شد، زیرا بسیاری از راه ها نابود شده بودند و با فروریختن گذرگاه های قدیمی از جاده شمال - جنوب هم دیگر اثری نمانده بود. او در نزدیکی تاربد، هنگامی که قصد عبور از روی پل نیمه خرابی را داشت اسبش را از دست داد و ادامه راه را با پای پیاده طی کرد.
زمانی که برومیر به ریوندل رسید، در شورای الروند شرکت کرد. او در مورد مقاومت و تلاش گاندور برای جلوگیری از گذشتن نیروهای موردور از آندوین سخن گفت. زمانی که او رؤیایی را که باعث آمدنش به ریوندل شده بود را تعریف کرد، جواب معماهایش پیدا شد: آراگورن تکه های نارسیل و فرودو بگینز حلقه یگانه که بلای جان ایسیلدور بود را آوردند. سپس او تلاش کرد تا شورا به او اجازه دهد که حلقه را به گاندور برده و برای دفاع در مقابل موردور از آن استفاده کند. اما الروند برای او شرح داد که حلقه قابل استفاده نیست و حتی اگر سعی کنید برای نیت خیر نیز از آن استفاده کنید نهایتاً هدف و عمل به شر ختم خواهد شد.
wiki: برومیر