برو برو داشتن

پیشنهاد کاربران

برو برو داشتن : [عامیانه، کنایه ]دارای مال و قدرت بودن، مورد توجه بودن، نگا. بر و بیا داشتن. برو برو کار : اوج رونق کار .
( ( گُله بُگله کنار جوی تنبل و ناخوش دور میدان، برزگران و کارگران نشسته بودند و نان پیچه هاشان جلوشان باز بود و نهار می خوردند و قهوه چی برو برو کارش بود و نسیم ولرم خرداد خواب را تو رگ ها می دواند. ) ) ( صادق چوبک ، پاچه خیزک )
...
[مشاهده متن کامل]

بپرس