برهیختن. [ ب َ ت َ ] ( مص مرکب ) ( از: پیشوند بر + هیخ = هنگ = تنگ اوستائی به معنی کشیدن + تن ، پسوند مصدری ) برکشیدن. برآوردن. ( برهان ). برآهیختن. || تربیت کردن و آموختن. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به برهختن شود.