برهنه تا ظهر با سرعت ( انگلیسی: Speeding Naked Till High Noon ) فیلمی به کارگردانی خسرو هریتاش است. این فیلم محصول ایران و تولید سال ۱۳۵۱ است.
مهدی ( فرامرز صدیقی ) جوانی دانشجو، گریبان گیر عشق به دختری به نام فرزانه ( فرشته جنابی ) است. خواهری دارد که سرطان دارد و رو به مرگ است. او برای مداوای خواهرش از رئیسش در دفتر مهندسی ساختمان که آنجا نیز کار می کند، پولی می خواهد اما رئیس او از دادن پول امتناع می کند. مهدی در همسایگی اش با پری زنی بیوه که آرایشگر است ( ایرن ) ، ارتباط برقرار می کند. آقا مشیر پیرمردی نزول خوار ( اکبر جنتی شیرازی ) از پری حمایت می کند و رفیق او نیز می باشد. پری تشنه محبت و عشق است. به واسطهٔ این زن، مهدی از پیرمرد پول نزول می گیرد اما در هنگام بازپرداخت پول تعلل می کند. پیرمرد این قضیه را به او گوشزد می کند و مهدی بر اثر فشار اقتصادی و درگیری لفظی، پیرمرد را ناخواسته هل می دهد و پیرمرد نزول خوار ناگهان فوت می کند و زن آرایشگر شاهد این به ظاهر قتل است. این اولین شوک فیلمساز برای چرخش از فضای عاطفی و عاشقانه به فضای عصیانی و سرگشتگی است.
... [مشاهده متن کامل]
پری از خدا خواسته جوان دانشجو را از این به بعد در اتاق خود مخفیانه پناه می دهد و هر دو در پنهان سازی این قضیه شریک می شوند. با گذشت زمان سرگشتگی جوان دانشجو بیشتر می شود و او بین ماندن و رفتن برای رسیدگی به وضعیت خواهرش و دختر مورد علاقه اش گیر می کند؛ زیرا هر لحظه ممکن است لو برود. در این فضای عصیان است که زن آرایشگر او را در بن بست خواست های شهوانی اش قرار می دهد و جوان دانشجو ناخواسته در این فضا قرار می گیرد. در یکی از سکانس ها مرد جوان یک شب بعد از سیاه مستی به خانه این زن بازمی گردد و بدون اینکه متوجه باشد، زن او را عریان می کند و با او هم بستر می شود.
با گذشت زمان او با مصرف حشیش مکافات قتل را در ذهنش تجسم می کند و عصیان گری او بیشتر می شود. با صلاح دید این زن یا خودش، مخفیانه صرافی امپریال را زیر نظر می گیرد و در منزل نقشه دزدی از آن را بارها می کشد. مالک صرافی امپریال و فرزندش افرادی منفور و دون صفت هستند. او در نهایت با گروگان گیری و ضرب و شتم ( شاید هم قتل ) این افراد پول را به خواهرش می رساند و بعد از آن تصمیم می گیرد واقعیت را لو بدهد. مأموران پلیس متوجه می شوند و برای دستگیری او مراجعه می کنند اما او از دست آن ها می گریزد و با ماشین ژیان خود به جاده خارج شهر می رود. او در نهایت سرگشتگی اما تلخ مجبور می شود ژیانش را با سرعت به دیوار بزند ( در اینجا ناگهان فیلم، رنگی می شود ) و بعد از زخمی شدن در حالی که ذره ذره جان می دهد ( موسیقی بابک بیات با صدای اُپرایی سوپرانوی هرمینه اوج می گیرد ) . خودش را در دریاچه ای پرت می کند و می میرد.

مهدی ( فرامرز صدیقی ) جوانی دانشجو، گریبان گیر عشق به دختری به نام فرزانه ( فرشته جنابی ) است. خواهری دارد که سرطان دارد و رو به مرگ است. او برای مداوای خواهرش از رئیسش در دفتر مهندسی ساختمان که آنجا نیز کار می کند، پولی می خواهد اما رئیس او از دادن پول امتناع می کند. مهدی در همسایگی اش با پری زنی بیوه که آرایشگر است ( ایرن ) ، ارتباط برقرار می کند. آقا مشیر پیرمردی نزول خوار ( اکبر جنتی شیرازی ) از پری حمایت می کند و رفیق او نیز می باشد. پری تشنه محبت و عشق است. به واسطهٔ این زن، مهدی از پیرمرد پول نزول می گیرد اما در هنگام بازپرداخت پول تعلل می کند. پیرمرد این قضیه را به او گوشزد می کند و مهدی بر اثر فشار اقتصادی و درگیری لفظی، پیرمرد را ناخواسته هل می دهد و پیرمرد نزول خوار ناگهان فوت می کند و زن آرایشگر شاهد این به ظاهر قتل است. این اولین شوک فیلمساز برای چرخش از فضای عاطفی و عاشقانه به فضای عصیانی و سرگشتگی است.
... [مشاهده متن کامل]
پری از خدا خواسته جوان دانشجو را از این به بعد در اتاق خود مخفیانه پناه می دهد و هر دو در پنهان سازی این قضیه شریک می شوند. با گذشت زمان سرگشتگی جوان دانشجو بیشتر می شود و او بین ماندن و رفتن برای رسیدگی به وضعیت خواهرش و دختر مورد علاقه اش گیر می کند؛ زیرا هر لحظه ممکن است لو برود. در این فضای عصیان است که زن آرایشگر او را در بن بست خواست های شهوانی اش قرار می دهد و جوان دانشجو ناخواسته در این فضا قرار می گیرد. در یکی از سکانس ها مرد جوان یک شب بعد از سیاه مستی به خانه این زن بازمی گردد و بدون اینکه متوجه باشد، زن او را عریان می کند و با او هم بستر می شود.
با گذشت زمان او با مصرف حشیش مکافات قتل را در ذهنش تجسم می کند و عصیان گری او بیشتر می شود. با صلاح دید این زن یا خودش، مخفیانه صرافی امپریال را زیر نظر می گیرد و در منزل نقشه دزدی از آن را بارها می کشد. مالک صرافی امپریال و فرزندش افرادی منفور و دون صفت هستند. او در نهایت با گروگان گیری و ضرب و شتم ( شاید هم قتل ) این افراد پول را به خواهرش می رساند و بعد از آن تصمیم می گیرد واقعیت را لو بدهد. مأموران پلیس متوجه می شوند و برای دستگیری او مراجعه می کنند اما او از دست آن ها می گریزد و با ماشین ژیان خود به جاده خارج شهر می رود. او در نهایت سرگشتگی اما تلخ مجبور می شود ژیانش را با سرعت به دیوار بزند ( در اینجا ناگهان فیلم، رنگی می شود ) و بعد از زخمی شدن در حالی که ذره ذره جان می دهد ( موسیقی بابک بیات با صدای اُپرایی سوپرانوی هرمینه اوج می گیرد ) . خودش را در دریاچه ای پرت می کند و می میرد.

این فیلم جز ۵ تا فیلم جنجالی ایران است
البته نسخه اصلی آن که خرداد ۵۳ بلاخره از سوی سازمان امنیت توقیف شد
برادر زاده طی سالهای ۴۶ تا۵۸ در تلویزیون ملی بوده است از این فیلم نسخه ای داشت
ب همراه چند فیلم دیگر
... [مشاهده متن کامل]
طبق گفته های وی وافراد بالا دست مطلع در سینما وزارت فرهنگ هنر
نسخه اصلی فیلم بعد از توقیف دیگر پیدا نشده
ب گفته خودشان شاه و عده ای از درجه داران ارتش هم در نیاوران نسخه اصلی را از روی کنجکاوی دیدند فیلم را مورد تحسین هم قرار دادند ! ولی برای اکران آن را نپسندیدند
فیلم خانه ملی آرشیو صداسیما نسخه ۱۰۵ فیلم را دارند آن فیلم اصلی اینجاها نیست
البته نسخه اصلی آن که خرداد ۵۳ بلاخره از سوی سازمان امنیت توقیف شد
برادر زاده طی سالهای ۴۶ تا۵۸ در تلویزیون ملی بوده است از این فیلم نسخه ای داشت
ب همراه چند فیلم دیگر
... [مشاهده متن کامل]
طبق گفته های وی وافراد بالا دست مطلع در سینما وزارت فرهنگ هنر
نسخه اصلی فیلم بعد از توقیف دیگر پیدا نشده
ب گفته خودشان شاه و عده ای از درجه داران ارتش هم در نیاوران نسخه اصلی را از روی کنجکاوی دیدند فیلم را مورد تحسین هم قرار دادند ! ولی برای اکران آن را نپسندیدند
فیلم خانه ملی آرشیو صداسیما نسخه ۱۰۵ فیلم را دارند آن فیلم اصلی اینجاها نیست