اصل برهم نهی دما و زمان مفهومی در فیزیک پلیمر و در فیزیک مایعات تشکیل دهنده شیشه است . [ ۱] [ ۲] [ ۳] [ ۴] اصل برهم نهی برای تعیین خصوصیات مکانیکی وابسته به دما در مواد ویسکوالاستیک خطی است که از خصوصیات شناخته شده در دمای مرجع استفاده می شود. مدول الاستیک پلیمرهای آمورف معمولی با سرعت بارگذاری افزایش، اما با افزایش دما کاهش می یابد. [ ۵] منحنی های مدول لحظه ای به عنوان تابعی از زمان با تغییر دما تغییر نمی کنند و فقط با تغییر جهت به چپ یا راست مشاهده می شود. این بدان معنی است که می توان از یک منحنی اصلی در یک دمای معین به عنوان مرجع برای پیش بینی منحنی ها در دماهای مختلف استفاده کرد که نیاز به یک شیفت دادن می باشد. اصل برهمنهی دما زمان مواد ویسکوالاستیسیته بر اساس مشاهده بالا می باشد. [ ۶]
اعمال اصل معمولا شامل مراحل زیر است:
• تعیین تجربی منحنی های فرکانسی خواص مکانیکی مواد ویسکوالاستیک هم دما برای چند دما و برای دامنه کوچکی از فرکانس ها
• محاسبه یک ضریب انتقال برای ارتباط این خواص برای دما و دامنه فرکانسی مشخص
• تعیین تجربی یک منحنی اصلی که اثر فرکانس را در بازه گسترده ای از فرکانس ها نشان می دهد
• استفاده از ضریب انتقال برای تعیین مدول های وابسته به دما در کل دامنه فرکانس های منحنی اصلی.
فاکتور انتقال غالباً با استفاده از یک رابطه تجربی که برای اولین بار توسط مالکوم ال ویلیامز ، رابرت اف لندل و جان دی فری ارائه شد ( همچنین مدل ویلیامز - لندل - فری که WLF نیز نامیده می شود ) محاسبه می شود. از یک مدل جایگزین که توسط آرنیوس پیشنهاد شده نیز استفاده می شود. مدل WLF مربوط به حرکت ماکروسکوپی مواد بالک است ، در حالی که مدل آرنیوس حرکت موضعی زنجیره های پلیمری را در نظر می گیرد.
در دهه 1940 اندروز و توبولسکی [ ۷] نشان دادند که برای پاسخ مکانیکی یک پلیمر بین دما و زمان رابطه ای ساده وجود دارد. اندازه گیری مدول با کشش یا فشرده سازی نمونه با نرخ تجویز تغییر شکل انجام می شود. برای پلیمرها ، تغییر میزان تغییر شکل باعث تغییر منحنی توضیح داده شده در بالا در محور دما می شود. افزایش سرعت تغییر شکل ، منحنی را به دمای بالاتر منتقل می کند تا انتقال از حالت شیشه ای به حالت پلاستیکی در دماهای بالاتر اتفاق بیفتد.
همچنین عدد دبورا با مفهوم تقارن دما و زمان ارتباط دارد.





این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفاعمال اصل معمولا شامل مراحل زیر است:
• تعیین تجربی منحنی های فرکانسی خواص مکانیکی مواد ویسکوالاستیک هم دما برای چند دما و برای دامنه کوچکی از فرکانس ها
• محاسبه یک ضریب انتقال برای ارتباط این خواص برای دما و دامنه فرکانسی مشخص
• تعیین تجربی یک منحنی اصلی که اثر فرکانس را در بازه گسترده ای از فرکانس ها نشان می دهد
• استفاده از ضریب انتقال برای تعیین مدول های وابسته به دما در کل دامنه فرکانس های منحنی اصلی.
فاکتور انتقال غالباً با استفاده از یک رابطه تجربی که برای اولین بار توسط مالکوم ال ویلیامز ، رابرت اف لندل و جان دی فری ارائه شد ( همچنین مدل ویلیامز - لندل - فری که WLF نیز نامیده می شود ) محاسبه می شود. از یک مدل جایگزین که توسط آرنیوس پیشنهاد شده نیز استفاده می شود. مدل WLF مربوط به حرکت ماکروسکوپی مواد بالک است ، در حالی که مدل آرنیوس حرکت موضعی زنجیره های پلیمری را در نظر می گیرد.
در دهه 1940 اندروز و توبولسکی [ ۷] نشان دادند که برای پاسخ مکانیکی یک پلیمر بین دما و زمان رابطه ای ساده وجود دارد. اندازه گیری مدول با کشش یا فشرده سازی نمونه با نرخ تجویز تغییر شکل انجام می شود. برای پلیمرها ، تغییر میزان تغییر شکل باعث تغییر منحنی توضیح داده شده در بالا در محور دما می شود. افزایش سرعت تغییر شکل ، منحنی را به دمای بالاتر منتقل می کند تا انتقال از حالت شیشه ای به حالت پلاستیکی در دماهای بالاتر اتفاق بیفتد.
همچنین عدد دبورا با مفهوم تقارن دما و زمان ارتباط دارد.






wiki: برهم نهی زمان دما