انتظار وقوع معجزه یکی از آرزوهای ژرف انسانی در طول تاریخ پیدایش روی کره زمین تاکنون بوده و میباشد که توسط خود انسان غیر قابل بر آوردن است. در مورد برهان معجزه در اثبات وجود خدا و ادعای پیامبران بر منتخب بودن، برگزیده شدن ، اعزام و ارسال و فرستادگی از طرف خدای دانا و توانا و غیبی برای هدایت و راهنمائی ایل، طایفه، قبیله و قوم خودی در قدم اول از یکطرف و سپس ایلها، طوایف، قبایل و اقوام بیگانه در قدم های بعدی از طرف دیگر، میتوان اندیشه، فکر و خیال زیر را پرورش داد : همانطور که تاریخ دو نوع است؛ یکی واقعی و دیگری نوشتاری توسط خبر نگاران و مورخین، درست بهمان ترتیب خدا هم دو نوع میباشد؛ یکی لفظی، کلمه ای، واژه ای، مفهومی و ایده ای در زبان و خط و فهم و عقل محدود و ناقص انسانی که در خارج از آنها ( زبان و خط و ذهن و قوای ادراکی فهم و عقل ) هیچگونه مصداق و مثال بیرونی نداشته، ندارد و نخواهد داشت. اثبات چنین خدای غیبی مطلقا محال و غیر ممکن میباشد و درست به همین علت و دلیل کلیه سعی و کوشش های انسانی بخصوص اندیشمندان و متفکرین و خیالپردازان دینی و فلسفی در اثبات این نوع خدا با شکست مواجه بوده و هستند و خواهند بود. دیگری خدای حقیقی و واقعی، بیکران و بینهایت و بی حد و مرز که هیچ موجود دیگری چه شهودی و چه غیبی غیر از او نه وجود دارد و نه میتواند وجود داشته باشد. هستی و وجود این چنین خدائی به هیچگونه اثبات از طرف انسان هیچگونه نیازی نداشته، ندارد و نخواهد داشت بلکه انسان همیشه نیازمند شناخت این نوع خدا بوده و میباشد و خواهد بود. کسب یا حصول معرفت به این نوع خدا بدون شناخت کامل ظاهر و باطن این واقعیت، این طبیعت، این عالم یا دنیا به شکل این آسمان و زمین و هرآنچه که بین آنهاست و یا بطور کلی شناخت محتوا و محیط این کیهان یا جهان به روش علمی، محال و غیر ممکن میباشد. خدای حقیقی و واقعی نه فقط اول و آخر بلکه پیوند اول و آخر یعنی وسط هرچیزی هم می باشد بصورت هوالظاهر و الباطن یعنی هو یا الله و خدای شهودی و غیبی هم ظاهر همه چیز و همه کس است و هم باطن آنها ( و نه اینکه کالبدها یا تن ها و یا بدن های زنده نباتی و حیوانی انسانی تمپل های روح مقدس وی باشند ) . خدای نوع اول را میتوان اسطوره ای، افسانه ای، حماسی، آئینی، دینی، مذهبی، فرقه ای، حلقه ای، ایدئولوژیکی، الاهیاتی، فلسفی ، عرفانی نامید و به شکل نفی آن یعنی بیخدائی آنرا آتئیستی دانست. خدای نوع دوم را می توان با آرامش و آسودگی خاطر و پاکی وجدان یا وژدان و با یقین و اطمینان کامل و بدون شک و تردید از نوع کارتزینی یا دکارتی و هیومی، علمی نامید. نتیجه اینکه خدای حقیقی و واقعی، بیکران و بینهایت، بی حد و مرز و کرانه و ساحل و بی نیاز مطلق از دیدگاه علمی در طول تاریخ پیدایش انسان روی کره زمین تاکنون هیچ انسان هایی را در بین اقوام یهود و عرب و عجم و هیچ قوم دیگری تحت عناوین سوشیانت، ناجی، شفا بخش، نبی، پسر، رسول، ولی، والی، خلیفه و هیچ عنوان دیگری برای هدایت و راهنمائی بشر بسوی معنویت های حقیقی و نور و روشنائی انتخاب، اعزام و ارسال ننموده و در گوش سر هیچ انسانی یک جمله یا جملاتی را تحت عنوان آیه و آیات نجوا و زمزمه نکرده چه بطور مستقیم و بدون واسطه و چه غیر مستقیم یا باواسطه. وعده های بهشت و جهنم از طرف خدای حقیقی و واقعی و به امر و خواست وی به انسان داده نشده اند بلکه از طرف بنیانگذاران آئین ها و ادیان و مخترعین یوغ های سنگین و سبک شرایع آئینی و دینی به عنوان دو ضمانت نامه سفت و سخت اجرائی در دفاع جانبازانه از آئین و دین و حفظ یوغ شریعت بر دوش پیروان با هدف زنده نگاه داشتن نام و نشان و اثر خویش در ذهن و زبان و خط و خاطره انسان بخصوص پیروان و به ویژه در حافظه تاریخ متاثر از امیال شدید غرایز نام آوری و شهرت طلبی، بر تر بینی خود، ایل و طایفه و قبیله و قوم خودی در میدان رقابت با نام ها، ایل ها، طوایف ( طوائف ) و اقوام غیر خودی یا بیگانه. آئین یکتا پرستی هم از طرف خدای حقیقی و واقعی و به امر و خواست وی و از آسمان نازل نشده و بر هستی و وجود انسان تحمیل نگردیده بلکه بر خاسته از دل و زمینه های دوران حاکمیت آیین های بت پرستی بوده و لذا هیچ تهفه بدرد بخوری به حال انسان نبوده و هیچ چیز دیگری نمی باشد غیر از فرزند راستین، وارث برحق، ادامه دهنده راه و کمال نهائی جمیع آئین های بت پرستی. تکالیف و اعمال دست و پاگیر و بازدارنده رشد و نمو قوای ادراکی فهم و عقل انسان و کُند کننده احساسات و افکار و خیالات و در عوض تقویت کننده ابهامات و اوهامات و خرافات از قبیل ستایش و پرستش، نیایش و مناجات، طاعت و بندگی، تسبیح و ذکر، احداث معابد و قربانی حیوانات در اطراف آنها، زیارات امکان به اصطلاح مقدسه و سر انجام تعیین قبله گاه و اوقات شرعی از طرف خدای حقیقی و واقعی و به امر و خواست وی و از آسمان نازل نگردیده بلکه جملگی میراث دوران حکمیت آئین های بت پرستی می باشند. در پایان کلام کودکانه امروز خود لازم به اشاره می دانم که خدای حقیقی و واقعی هیچ چیز دیگری نمی باشد غیر از محیط و محتوای مجموعه باز و بیشمار، گیتی ها یا کیهان ها و یا جهان های متناهی، مساوی و موازی و در محتوای هرکدام از آنها دارای هفت سیما یا چهره و یا جمال و جلال کلی می باشد بصورت هفت سامان یا نظام کلی کوانتمی در قالب هفت عالم یا دنیا به شکل آسمان ها و زمین های هفتگانه و هرآنچه که بین آنهاست. انسان امروز و آینده چه دینی و فلسفی و عرفانی و چه آتئیستی، تا زمانیکه نتواند دو داستان مبدئی و بنیادی ادیان ابراهیمی ( یهودیت و مسیحیت و اسلام ) یکی آفرینش شش روزه جهان و دیگری خلق بابا آدم و ننه حوای موسا و ایسا و محمّد را پشت سر رها کنند، هیچگاه نمی تواند از نو و به روش دیگری به چگونگی آفرینش این جهان و موجودات درون آن به امر و خواست خدا و هدف این آفرینش بیندیشند.
... [مشاهده متن کامل]
عشق و زندگی انسانی ( منجمله نباتی و حیوانی ) بصورت پیوسته و خطی ( آنالوگ ) جاودانه نمی باشد بلکه نا پیوسته، منقطع ( دیجیتال ) و دایره وار و هر بار در مداری برتر و کمال یافته تر ازقبل تا رسیدن به معاد یعنی بازگشت به مبدء روی یک مسیر دایره ای شکل. البته مبدء و معاد حقیقی و واقعی از دیدگاه علمی و نه دینی که هیچ حالت و کمیت و کیفیت دیگری نداشته و نخواهند داشت غیر از بهشت برین یا نظام احسن و اشرف آفرینش اولیه یا سرمدی، مبدئی و معادی، ازلی و ابدی در نهایت کمال ایده آل خوبی و زیبایی، اعتدال و نظم و هماهنگی که یکبار برای جاودانگی صورت پذیرفته.
در پایان این کامنت یا پیامک کوتاه یک اشاره مختصر به چگونگی وقوع یک معحزه : طوریکه بخوبی مطلع هستیم و از راه مشاهده و تجربه به این شناخت رسیده و دست یافته ایم که دندان های اصلی پس از افتادن دندان های شیری، سبز میشوند و تا حد معینی رشد میکنند و اگر در طول زندگی لق شوند و بیفتند، دیگر نمی توانند دو باره از نو سبز شوند و رشد کنند. حال اگر یک فرد انسانی یافت شود و بتواند بدون روشن کردن یا بیدار نمودن ژن های مربوطه ( به روش علمی - تکنیکی ) که پس از انجام وظایف طبیعی خاص و ویژه خویش خاموش شده و خوابیده و درحال استراحت اند، به کمک دعا و استخاره و سهر و جادو یکی از دندان های افتاده خود را دوباره سبز نمایاند و آنرا تا همان حد معین اولیه رشد دهد، آنگاه میتوان باور داشت که خدای حقیقی و واقعی از طریق آن انسان یک معجزه حقیقی انجام داده.
... [مشاهده متن کامل]
عشق و زندگی انسانی ( منجمله نباتی و حیوانی ) بصورت پیوسته و خطی ( آنالوگ ) جاودانه نمی باشد بلکه نا پیوسته، منقطع ( دیجیتال ) و دایره وار و هر بار در مداری برتر و کمال یافته تر ازقبل تا رسیدن به معاد یعنی بازگشت به مبدء روی یک مسیر دایره ای شکل. البته مبدء و معاد حقیقی و واقعی از دیدگاه علمی و نه دینی که هیچ حالت و کمیت و کیفیت دیگری نداشته و نخواهند داشت غیر از بهشت برین یا نظام احسن و اشرف آفرینش اولیه یا سرمدی، مبدئی و معادی، ازلی و ابدی در نهایت کمال ایده آل خوبی و زیبایی، اعتدال و نظم و هماهنگی که یکبار برای جاودانگی صورت پذیرفته.
در پایان این کامنت یا پیامک کوتاه یک اشاره مختصر به چگونگی وقوع یک معحزه : طوریکه بخوبی مطلع هستیم و از راه مشاهده و تجربه به این شناخت رسیده و دست یافته ایم که دندان های اصلی پس از افتادن دندان های شیری، سبز میشوند و تا حد معینی رشد میکنند و اگر در طول زندگی لق شوند و بیفتند، دیگر نمی توانند دو باره از نو سبز شوند و رشد کنند. حال اگر یک فرد انسانی یافت شود و بتواند بدون روشن کردن یا بیدار نمودن ژن های مربوطه ( به روش علمی - تکنیکی ) که پس از انجام وظایف طبیعی خاص و ویژه خویش خاموش شده و خوابیده و درحال استراحت اند، به کمک دعا و استخاره و سهر و جادو یکی از دندان های افتاده خود را دوباره سبز نمایاند و آنرا تا همان حد معین اولیه رشد دهد، آنگاه میتوان باور داشت که خدای حقیقی و واقعی از طریق آن انسان یک معجزه حقیقی انجام داده.