[ویکی فقه] برهان فصل و وصل، ادعای مشّائین در برابر اشراقیین است، که در این مقاله به توضیح و تبیین آن پرداخته شده است.
مدّعای مشّائین در برابر اشراقیین این است که جسمیت و جرمیت و به عبارت دیگر جوهر جسمانی که در ذات خود دارای اتّصال و امتداد سه جانبه است، به منزله پوششی است که بر موجود دیگری به نام «هیولی» پوشانیده شده است و آن موجود دیگر هیچگاه عریان ظاهر نمی شود یعنی نمی تواند عریان ظاهر شود. اکنون می گوییم حکمای مشّائی مدّعی هستند اینکه اجسام و اجرام، قابل فصل و وصل اند، یعنی اینکه یک جسم واحد متّصل مانند یک کاسه آب، فصل و انقسام می پذیرد و به صورت دو حجم آب در می آید یا وصل می پذیرد و دو کاسه آب را که روی هم بریزیم وحدت می پذیرند و مجموعا یک واحد متّصل و ممتد را به وجود می آورند، دلیل بر این است که جسمیت و جرمیت و اتّصال و امتداد جوهری، پوششی است بر روی یک جوهر دیگر و آن جوهر در حالی که فصل یا وصل می پذیرد، لباس خویش را می کند و لباس دیگری می پوشد و اگر جسم مرکب نبود یعنی اگر هرچه بود همین صورت جسمیه و امتداد و اتّصال جوهری بود هرگز فصل و وصلی در جهان صورت نمی گرفت، یعنی ممکن نبود جسم واحد متّصلی تبدیل به دو جسم متّصل شود و یا دو جسم متّصل به صورت یک جسم درآید. این بود اجمال این برهان.
تاریخچه بحث
تفصیل این برهان نیازمند به مقدّماتی است و قبل از آنکه آن مقدّمات را ذکر کنیم باید یک مطلب را متذکر شویم و آن اینکه این برهان را مشّائین علیه اشراقیین اقامه کرده اند پس از آنکه دو طرف، نظریه متکلّمین و نظریه ذیمقراطیسی را مردود شناخته و قبول کرده اند که جسم طبیعی مانند آب و هوا و آتش و خاک و غیره مجموعه ای از ذرّات نیست بلکه یک واحد پیوسته است، و از طرف دیگر همین چیزها که بالفرض پیوسته اند بالحسّ و العیان فصل و وصل می پذیرند.پس برهان فصل و وصل مبتنی بر قبول پیوستگی جسم طبیعی محسوس است، و امّا بنابر نظریه متکلّمین و یا نظریه ذیمقراطیس این برهان ناتمام است زیرا بنا بر آن نظریه ها هنگامی که فصل و وصلی واقع می شود مثلًا یک لیتر آب تبدیل به دو نیم لیتر می شود و یا دو نیم لیتر آب تبدیل به یک لیتر آب می گردد فصل و وصل واقعی صورت نگرفته است یعنی چنین نیست که یک واحد متّصل تبدیل به دو واحد متّصل شده باشد و یا دو واحد متّصل تبدیل به یک واحد شده باشد بلکه یک لیتر آب مجموعه ای از ملکول هاست که در مجاورت هم قرار گرفته اند و هنگامی که تبدیل به دو نیم لیتر آب می شود از مجاورت هم دور می شوند و هنگامی که دو نیم لیتر تبدیل به یک لیتر می شود به معنی این است که گروهی از ملکول ها که از گروهی دیگر از ملکول ها دور بودند در مجاورت یکدیگر قرار گرفته اند.پس ارزش این برهان یک ارزش نسبی است یعنی مبتنی بر قبول یک فرضیه دیگر است. امّا اینکه حکما برهانی بر ردّ نظریه ذیمقراطیس از این نظر- یعنی از نظر مرکب بودن از ذرّات- داشته و اقامه می کرده اند یا نداشته اند و اعتمادشان در این جهت به حواسّ بوده است، مطلب دیگری است که بعد درباره آن بحث خواهیم کرد و البتّه بعد خواهیم گفت که حکما از این جهت برهانی نداشته و اقامه نکرده اند. حکما برهانی که علیه ذیمقراطیس اقامه کرده اند از این جهت نبوده است، بلکه از جهت مدّعای دیگر ذیمقراطیس بوده که می گفته است خاصیت ذرّات این است که غیر قابل شکست است. حکما این جهت را با برهان رد کرده اند. امّا اینکه جسم محسوس مجموعه ای از ذرّات است و یا یک واحد پیوسته است، بدون برهان یعنی با اعتماد به حواس پذیرفته شده است.ما این مطلب را قبلًا چنین ذکر کرده ایم ولی اکنون معتقدیم که حکما این برهان را با توجّه به هر دو جنبه نظریه ذیمقراطیس ذکر کرده اند. شیخ در الهیات شفا
ابن سینا، حسین بن عبدالله، الهیات شفا، ص۶۵.
امّا تفصیل برهان فصل و وصل. این برهان چهار مقدّمه دارد:
← مقدمه اول
...
مدّعای مشّائین در برابر اشراقیین این است که جسمیت و جرمیت و به عبارت دیگر جوهر جسمانی که در ذات خود دارای اتّصال و امتداد سه جانبه است، به منزله پوششی است که بر موجود دیگری به نام «هیولی» پوشانیده شده است و آن موجود دیگر هیچگاه عریان ظاهر نمی شود یعنی نمی تواند عریان ظاهر شود. اکنون می گوییم حکمای مشّائی مدّعی هستند اینکه اجسام و اجرام، قابل فصل و وصل اند، یعنی اینکه یک جسم واحد متّصل مانند یک کاسه آب، فصل و انقسام می پذیرد و به صورت دو حجم آب در می آید یا وصل می پذیرد و دو کاسه آب را که روی هم بریزیم وحدت می پذیرند و مجموعا یک واحد متّصل و ممتد را به وجود می آورند، دلیل بر این است که جسمیت و جرمیت و اتّصال و امتداد جوهری، پوششی است بر روی یک جوهر دیگر و آن جوهر در حالی که فصل یا وصل می پذیرد، لباس خویش را می کند و لباس دیگری می پوشد و اگر جسم مرکب نبود یعنی اگر هرچه بود همین صورت جسمیه و امتداد و اتّصال جوهری بود هرگز فصل و وصلی در جهان صورت نمی گرفت، یعنی ممکن نبود جسم واحد متّصلی تبدیل به دو جسم متّصل شود و یا دو جسم متّصل به صورت یک جسم درآید. این بود اجمال این برهان.
تاریخچه بحث
تفصیل این برهان نیازمند به مقدّماتی است و قبل از آنکه آن مقدّمات را ذکر کنیم باید یک مطلب را متذکر شویم و آن اینکه این برهان را مشّائین علیه اشراقیین اقامه کرده اند پس از آنکه دو طرف، نظریه متکلّمین و نظریه ذیمقراطیسی را مردود شناخته و قبول کرده اند که جسم طبیعی مانند آب و هوا و آتش و خاک و غیره مجموعه ای از ذرّات نیست بلکه یک واحد پیوسته است، و از طرف دیگر همین چیزها که بالفرض پیوسته اند بالحسّ و العیان فصل و وصل می پذیرند.پس برهان فصل و وصل مبتنی بر قبول پیوستگی جسم طبیعی محسوس است، و امّا بنابر نظریه متکلّمین و یا نظریه ذیمقراطیس این برهان ناتمام است زیرا بنا بر آن نظریه ها هنگامی که فصل و وصلی واقع می شود مثلًا یک لیتر آب تبدیل به دو نیم لیتر می شود و یا دو نیم لیتر آب تبدیل به یک لیتر آب می گردد فصل و وصل واقعی صورت نگرفته است یعنی چنین نیست که یک واحد متّصل تبدیل به دو واحد متّصل شده باشد و یا دو واحد متّصل تبدیل به یک واحد شده باشد بلکه یک لیتر آب مجموعه ای از ملکول هاست که در مجاورت هم قرار گرفته اند و هنگامی که تبدیل به دو نیم لیتر آب می شود از مجاورت هم دور می شوند و هنگامی که دو نیم لیتر تبدیل به یک لیتر می شود به معنی این است که گروهی از ملکول ها که از گروهی دیگر از ملکول ها دور بودند در مجاورت یکدیگر قرار گرفته اند.پس ارزش این برهان یک ارزش نسبی است یعنی مبتنی بر قبول یک فرضیه دیگر است. امّا اینکه حکما برهانی بر ردّ نظریه ذیمقراطیس از این نظر- یعنی از نظر مرکب بودن از ذرّات- داشته و اقامه می کرده اند یا نداشته اند و اعتمادشان در این جهت به حواسّ بوده است، مطلب دیگری است که بعد درباره آن بحث خواهیم کرد و البتّه بعد خواهیم گفت که حکما از این جهت برهانی نداشته و اقامه نکرده اند. حکما برهانی که علیه ذیمقراطیس اقامه کرده اند از این جهت نبوده است، بلکه از جهت مدّعای دیگر ذیمقراطیس بوده که می گفته است خاصیت ذرّات این است که غیر قابل شکست است. حکما این جهت را با برهان رد کرده اند. امّا اینکه جسم محسوس مجموعه ای از ذرّات است و یا یک واحد پیوسته است، بدون برهان یعنی با اعتماد به حواس پذیرفته شده است.ما این مطلب را قبلًا چنین ذکر کرده ایم ولی اکنون معتقدیم که حکما این برهان را با توجّه به هر دو جنبه نظریه ذیمقراطیس ذکر کرده اند. شیخ در الهیات شفا
ابن سینا، حسین بن عبدالله، الهیات شفا، ص۶۵.
امّا تفصیل برهان فصل و وصل. این برهان چهار مقدّمه دارد:
← مقدمه اول
...
wikifeqh: برهان_فصل_و_وصل